معنی پمپ تزریق
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی باد کش (اسم) تلمبه یا پمپ بنزین. محلی که بصاحبان وسایل نقلیه و مانند آن بنزین فروشند.
لغت نامه دهخدا
تزریق. [ت َ] (مص) ریا و نفاق و دروغ و کسی را به ریا ونفاق و دروغ نسبت کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج).
تزریق. [ت َ] (مص) درچکانیدن. داخل کردن داروی مایع در زیر پوست بدن یا در داخل رگ بوسیله ٔ سوزن مخصوص آمپول زدن. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ واژههای فارسی سره
مکنده، تلمبه
فرهنگ معین
(پُ) [فر.] (اِ.) دستگاهی برای جابه جا کردن مایعات، تلمبه.
فرهنگ عمید
کلمات بیگانه به فارسی
مکنده
فارسی به ایتالیایی
pompa
مترادف و متضاد زبان فارسی
آمپول زدن، زرق، آمپولزنی، تنقیه
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
761